دلنوشته های پسرمیلالی

یاد باد آن روزگاران یاد باد روز وصل دوستداران یاد باد

دلنوشته های پسرمیلالی

یاد باد آن روزگاران یاد باد روز وصل دوستداران یاد باد

سلام...

سلام به تو...

سلام به زیبائی و عشق تو...

سلام به عشقهای زلال برخواسته از سینه های پاک...

سلام به محبت...

سلام به دستهای گرم عاطفه و انتظارهای خوابیده در کنج چشمهای مستانه...

سلام به سینه های گرمی که آسایش و آرامش رابه روشنائی روز در بستر

پرورانیدند...

 آنگاه که بالین از دامن خیال بر داشتم و بر وجود بی انتهای آسمان نیلگون

 نظاره گرستاره ها ی شبرنگ سرزمین عشق شدم  تنها تو را مفهوم دیدم 

 و تنها تصویر زیبای تو را (درخشنده ترین ستاره آسمان بر لوح دلم)

به نظاره نشستم و در وجودم لحظه های ضیافت وجودت رابه باور نشاندم

 و پیاله هی شراب عشقت را قطره قطره سرمه چشمانم قرار دادم و از

 دستهای ظریف تو زیباترین شقایقهای دنیا را به ارمغان گرفتم.

 روزها را به انتظار رویش جوانه های فردای عشقمان به مهمانی شب رفتم

 و شبها را به امید رسیدن به بلندترین قلل عشقمان در بستر آرمیدم...!!

 در بستر زیباترین تصورات ذهنم را بر پرده خیال نقش بستم ...!!

آنگاه تنها تو بودی که در میدان خیالم زیباترین نجواهای عشق را در بهترین

قصه های عشق آفریدی.....!!!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد